به گزارش سرویس زنان «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ سلبریتیها، آدم هایی که زندگی کردنشان برایمان جالب است! چه میخورند؟ جه میپوشند؟ از چه وسیلههایی استفاده میکنند؟ شغلشان، درآمدشان، همسرانشان، برند لباس هایشان، کار و کاسبیشان ... همه برایمان جذاب میشود؛ چون سلبریتی هستند!
کافیست فردمشهوری در یک لایو جهانی از یک برند لباس استفاده کند، شاید در عرض ثانیهای آن لباس در تمام سایتها و شعبهها به اصطلاح sold out شود! چه چیزی باعث میشود لباس در تن فردی دیگر اینقدر برای ما و فرزندانمان جذاب شود؟
یک عدهی خاص با سلیقه ی فردی لباس میپوشند و در نتیجه در جامعه مد میسازند ! چون همه دوست دارند شبیه او باشند، در مرکز توجه ! پدیدهی معاصر اینفلوئنسرها نیز از این دسته حساب میشود؛ کسانی که میزان دنبال کنندههای آنان نشان دهندهی بینندگان رفتار آنان است و از آنها سلبریتی اینستاگرامی میسازد که لاکچریجاتش برای بینندگانشان جالب میشود. نکتهی حائز اهمیت تاثیر بیش از حد پدیدهی اینفلوئنسرها و سلبریتی ها روی تغییر هویت زنان است.
چرایی تقلید از سلبریتی ها
به جرات میتوان گفت که مسئله شهرت، در دورههای گذشته به اندازهی زمانه کنونی ما اهمیت نداشت. با تحول بزرگی که در نظام ارتباطات اجتماعی رخ داد و ظهور رسانههای اجتماعی مبتنی بر اینترنت تعاملی، وضعیت متفاوتی به وجود آمد. در زمانهای گذشته نیز بواسطهی رسانههای مختلف سلبریتی سازی وجود داشت اما چیزی که سبب میشود در زندگی امروزه اهمیت رفتار سلبریتیها بیشتر باشد تعاملی شدن فضای رسانه است. امروزه بواسطهی شبکههای اجتماعی تعامل افراد باهم در سطح وسیع تری شکل میگیرد و افراد از زندگی شخصی هم نیز خبردار میشوند؛ بواسطه ی این ویژگی سلبریتیها نیز اهمیت بیشتری پیدا میکنند و فضای تخدیری رسانه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
ویژگی فضای تخدیری رسانه سبب میشود هوادار زندگی خودش را در آن فضای موهومی که در خیالاتش برای زندگی خود متصور است با آیدل خود پیدا کند؛ یکی از مولفههای تخدیری این است که هوادار معتاد و مبتلا به یک نفر میشود و او را ملزم میکند به اینکه به صورت ۲۴ ساعته زندگی آیدل خود دنبال کند و پیگیر باشد که این آدم چه کار کرده و اینکه رابطه عاطفیاش را به هم زده یا خیر و اینکه او چه غذایی دوست دارد، چه ماشینی دارد و سلیقه و ذائقهاش چیست و از چه چیزهایی بدش میآید و از چه خوشش میآید؛ همه اینها از کارکردهای تخدیری رسانه است. شخصی که زندگی سلبریتی را دنبال میکند میداند نمیتواند به آن زندگی آرمانی دست پیدا کند از این جهت با دیدن زندگی او سعی میکند تا حدی این لذت را برای خودش ایجاد کند.در نتیجهی اینست که هررفتار سلبریتی اثرگذار میشود.
صنعت مد و سلبریتی
اساساً یک جمله بدیهی و اصل مسلمی در رسانه داریم که میگوید «مخاطب سرمایه است». رسانههای غربی و سکولار که عمده رسانههای دنیا را تشکیل میدهند مخاطب را به مثابه پول میبیند و معتقدند که هرچقدر بتوانند تعداد مخاطبان خود را بیشتر کنند، طبیعتاً آن پول و در ادامه قدرتی که به دست میآورند، بیشتر است. سال ۲۰۰۸ آقای مارک زاکربرگ –مدیرعامل شبکه اجتماعی فیسبوک – مدعی شد که سومین رئیس جمهور بزرگ دنیا است؛ او گفت که «من یک کشور یک میلیاردی به نام فیسبوک دارم و کشورم جزو بزرگترین کشورها است»؛ گرچه بسیاری او را مورد تمسخر قرار دادند اما در واقع حرفش درست بود. او میگوید که «من روی یک میلیارد نفر آدم را به واسطهای که من را دنبال میکنم و در صفحه من عضو شدند، تسلط و قدرت دارم و از آنها پول به دست میآورم؛ من نیز این رسانهای که هوادار زیادی دارد را مدیریت میکنم و این برای من آورده دارد».
سلبریتی سازی جزو ذات رسانه است زیرا میخواهد از او سود بدست آورد؛ بر اساس روابطی که بین آیدل و هوادار ایجاد میشود و خاصیت تخدیری رسانه، غذا خوردن، لباس پوشیدن، برندهایی که استفاده میکند، افکاری که دارد، جایی که میرود و ... سبب میشود صنعت مد حداکثر استفاده را از سلبریتیها بکند و نوع پوشش و استفاده از برندها را به دغدغه ی روزانهی افراد تبدیل کند . شما هرچه مصرف گرا تر و لاکچری تر باشید و برایتان مهم باشد هر روز استایل خاص خودتان را داشته باشید ،سود آنان بیشتر است.
در لایههای درونی تر همانطور که در شمارههای قبل اشاره کردیم صرفاً به پوشش و مصارف شما اکتفا نمیکنند و باب میلشان این است که فرهنگ مدنظر خودشان را غالب کنند. اشاعهی فرهنگ نیز بوسیلهی سلبریتی ها و اجناس مورد استفاده و تفریحاتشان بسیار کار را راحت تر میکند؛ امروزه کشورهایی مثل کره جنوبی و ترکیه با شخصیت پردازیهای قوی از آیدل های خود در صنعت سینما و موسیقی سبب پر رنگ شدن آن شخصیت و درنهایت وابستگی هوادار به زندگی آنان میشود در نتیجه از این ویژگی جهت اشاعهی فرهنگ و محصولات خود استفاده میکنند. در آمریکا نیز جالب است بدانید چیزی بنام وزارت فرهنگ وجود ندارد و بودجهی آن به هالیوود اختصاص پیدا میکند.
تاثیر روی هویت زنانه
نکته ی مورد اهمیت این است که متاسفانه این تغییر فرهنگ و اشاعه ی سبک زندگی غلط بیشتر متوجه زنان است و هویت آنان را تحت تاثیر قرار داده است. زنی که پیروی از سلبریتیها و مد را به دغدغهی روزانهی خود تبدیل میکند از ارزش واقعی خود و تواناییهای خود باز میماند و خود را صرفاً به عنوان جنسیت پر خرج و مصرف گرا به جامعه معرفی میکند؛ علاوه بر این مورد دختران نوجووان بدلیل ویژگیهای فطری بیشتر تحت تاثیر خاصیت تخدیری رسانه قرار میگیرند و به اصلاح هوادارن پیگیر تری و تاثیر پذیر تری خواهند بود.
برای مثال اخیرا ازدواج محمدرضا گلزار صدها دختر را به تخت بیمارستان کشاند! این تاثیر پذیری دختران نوجوان از سلبریتیها بطور قطعی روی هویت زنانهی آنان تاثیر خواهد داشت، کسی که حاضر است از جان خود بخاطر سلبریتی بگذرد قطعا مد و پوششی که او رواج میدهد و افکار او را حتی اگر ضد ارزشهای دینی و خانوادگی او باشد میپذیرد و به مرور هویت زنانهی خود را تغییر میدهد.
مضر یا مفید ؟
شاید بد نباشد رسانه و سلبریتیها را شمشیر دو لبه بنامیم؛ فناوریهای ارتباطی و شبکههای اجتماعی و تکنولوژی فایدههای بسیار زیادی برای بشریت داشته است و نمیتوان آن را به خودی خود بد دانست اما نکتهی حائض اهمیت اینست که ارزشها و دغدغهها مهم ترند . زمانی که رسانه و سلبریتی سبب میشوند سبک زندگیها تغییر کنند؛ رو به مصرف گرایی و اسراف برود، افراد دائم به دنبال مقایسهی خودشان با افراد بی نقض نشان داده شده ی رسانه باشند، دغدغه و هویت زنان تبدیل به کسانی شود که کاری جز خرید ندارند، پیروی از مد را بدون فکر و ارزش انجام بدهند و ارزشها و فرهنگ را تغییر دهند.
اینها چیزی است که ما به آن مشکلات فرهنگی و اجتماعی میگوییم و همانطور که اشاره شد متاسفانه این مشکلات بیشتر متوجه زنان خواهد بود. این خود باختگی فرهنگی و تاثیر پذیری عمیق، آثار اجتماعی وحشتناکی را در پی خواهد داشت که در ابعاد کلان جبران ناپذیر خواهد بود.
در خود کشورهای قوی از جهت فرهنگ مثل کرهی جنوبی، معضل بزرگ جامعه همین مدگرایی افراطی، مصرف گرایی، تجمل گرایی، دغدغهی بیش از حد افراد جامعه در مورد سلبریتی ها و... است. آمار بیش از حد خودکشی در جوانان و درکنارش خودکشی آیدلهای جوان صنعت موسیقی این کشور نشان از اثرات مخرب دو طرفهی این روند رسانهای داشته است. افراد دائماً خود را با زندگی بی نقص آیدلها مقایسه میکنند و آیدل ها نیز مجبور به تحمل قضاوتهای آنان هستند.
نمونهی معاصر آن، همین کشته شدن صدها نفر بدلیل شایعهی حضور سلبریتی در یک مکان بود؛ افرادی که جان خود را بدلیل شایعهی حضور سلبریتی از دست داده اند از مد و رفتاری که آن سلبریتی اشاعه میدهند تاثیر نمیپذیرند؟! در شمارهی آینده به پدیدهی اینفلوئنسرها و رواج مد و سبک زندگی مخرب آنان بر زندگی، هویت و مذهب افراد مخصوصاً زنان اشاره خواهیم کرد.
گزارش از بهار سادات شیخ الاسلامی